در مورد اوضاع این روزها و رویداد های پیشرو چیز هایی نوشته بودم که دیدم خیلی شد و شاید بدون مقدمه باورش و درکش سخت باشه برای همین یه نکته ای رو خلاصه وار بگم و اون هم

اینه که خوب سبک سنگین کنید و آینده مملکت رو با هر تز و الگویی که تو ذهنتون هست رو متصور کنید 

ببینید اون ایده و الگو با عقل و قلب و فطرتتون جور در میاد یا نه 

خوب قلبتون پذیرفته اونو یا نه سرجاش میلنگه، و اخرش ما رو خوشبخت می کنه یا نه

ببینید که میخواهیم چی بدست بیاریم و

چه چیزی از دست بدیم، چیز هایی که دیگه شاید بره برنگرده 

انسان ذاتا اون قسمت رو که بدست میاره بیشتر حرص و ولع داره و فکرش مشغوله! 

در این حد انتخاب مهمه، مثل یک رای یک تصمیم

که مسیری رو برای چندین سال ترسیم میکنه

حالا اگه اون رای ها همینطوری باشه

مهم تلقی نشه حتی به اندازه

یک رای خودمان

چینش و ساختاری همینطور کج پی میریزه

که طی این سال ها دیدیم که چطوری ریخت

که الان باید به حداقل ها هم راضی باشیم 

اما نیست نه آدمش هست نه جایی که 

به اونو پرورش داد

هممون به خاطر هر قبله و هدفی که داریم آدم درست

آدم متخصص، دلسوز  انتخاب کنیم

از نماینده ها شروع کنیم 

درست انتخاب کنیم 

طرز تفکر، جناح، حافظه تاریخی 

از همین جا ها سرنوشت ما ها رقم میخوره 

البته اینا برای کسایی بود که یک امیدی، کورسوی امیدی به این نظام دارن :) 

تصمیم های اضطرار و در فضای پر هیاهو عاقلانه نیست. 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها