هیچ وقت نمیتونم این حسرت گران رو تحمل کنم که روزی

روز حسابی بگن تو که تحمل نکردی اگه اون روز اون جا صبر کرده بودی

اگه نشکسته بودی تا اون مدتی که جنگیده بودی

دقیقا پله ی اخر بود و بعد اون دیگه ورق برمیگشت .

در جواب منی که با شکایت دارم مقاومت نکردن خودم رو توجیه میکنم

سخته چون فرصت دوباره ای نیست هیچ وقت برنمیگرده

خدا کاری میکنه که نمیتونی بگی فرصت نداده بودی

هم خیلی سادست هم خیلی سخت

ساده از اون نظر که فقط باید مراقب باشی داخل این گرداب نیفتی

سخت هم از اون نظر هست که وقتی دیگه افتادی داخل این گرداب دیگه در اومدنت با .

حکایت اون جمله ست که اگه میخوای نتیجه متفاوتی بگیری باید از اون راهی بری که تا حالا امتحان نکردی

بعد میرسی به ترقی که اگه مشکلی شکستی تو رو نکشه حتما قوی ترت کرده !


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها